واژه ی « دین » از زبان اوستایی گرفته شده است که به ریخت «دَئِنَ» بوده است که به چم « وجدان» ، « دانائی درونی» یا « درون آگاهی» می باشد. در اوستا به ریخت «دَئِنا» آمده و مانند واژه ی چیستا مادینه (=مونث) است و از « دا » که به چم اندیشیدن و شناختن است، جدا گردیده است. برابر سانسکریت آن « دهی » است.
اما دین در زبان تازی از زبان کهن سامی گرفته شده است. در زبان گروه سامی نژاد اککاد که در شمال اراک (=کشور عراق کنونی) پادشاهی داشته اند و زمانهای دیگر بابلی ها جای آنان را گرفتند، واژه های دنو و دینو به چم دستور(=قانون) و سزا (=حق) و دادرس (=قاضی) و فرمان است. دان به چم فرمان دادن ، دی یان به چم و دی یانا به چم داد رس ، مدینیت به چم شهر از واژه های اَربی دین و دی یان و مدینه از زبان آرامی در زبان تازی شده است. مدینه به چم جای دستور(=حکم) و دادرسی است و یوم الددین به چم روز سزا. بنابراین، واژه دین در زبان اَرب نخست به چم دستور و سزا و دودیگر به چمار رسم و خلق و خوی و سدیگر به چم کیش و آیین است.