آتش Fire

این واژه در زبان اوستایی «آتَرَ» و در سانسکریت «آگنی» अग्नि می گویند. این واژه در زبان پهلوی به گونه های «آتخش، آتش، آتر، آتروک و آتور» بیان شده است.

آتش یکی از آخشیج های (=عناصر) چهارگانه‌ی سپنتا (=مقدس) در ایران باستان و در آیین مزدیسنی محسوب می‌شود که با آیین و مراسم ویژه ای در آتشکده‌ها از آن نگهداری می‌شده است. بنا بر روایاتی(شاهنامه و سایر سرچشمه ها) هوشنگ شاه از پادشاهان پیشدادی روزی در کوهستان ناگهان چشمش به ماری سیاه افتاد و پاره سنگی به سمت او پرتاب کرد. از برخورد آن با سنگی دیگر جرقه برجهید و آتش برافروخته شد. هوشنگ به همراهانش گفت که این جرقه فروغی ایزدی است و باید از آن پرستاری کرد. در فرهنگ ایران باستان آتش مردمان پاک را نمی‌سوزاند و داوری با آتش (ور) برای سنجش راست از دروغ از همین باور سرچشمه می گیرد. چنانکه در داستان سیاوش برای آزمون پاکی٬ او می‌بایست از آتش می‌گذشت.

هرودوت می‌نویسد که: ایرانیان به آتش به چشم یک ایزد می‌نگرند و هرگز آن را آلوده نمی‌کنند. باشندگی (=حضور) آتشدان در سنگ‌‌نگاره‌های آرامگاه داریوش یکم (به پارسی باستان: )، ناموَر به داریوش بزرگ، و در نگاره‌های پارسه (=تخت جمشید) و بر روی سکه‌ها نشان‌دهنده‌ی نقش این آخشیج (=عنصر) در ایران باستان است.

 

 

Way to say it

اینگونه گفته می شود

 

Aryan Languages

Ater, Athra

Avestan

 

Old Persian

آتخش، آتش، آتر، آتروک و آتور
Ataxsh, Atash,Atar, Atruk,Atur

Pahlavi

آتش (=Atash)

Persian

अग्नि
(=Agni)

Sanskrit

Φωτιά

Greek

ignis

Latin

 

 

 

Other Aryan Languages

Feuer

German

Feu

French

fuego

Spanish

Fuoco

Italian

Fire

English

Fogo

Portugese

огонь

Russian

կրակ

Armenian

אֵשׁ

Hebrew

نار

Arabic

 

 

 

Non-Aryan Languages

Chinese

火災

Japanese

Korean

ateş

Turkish