در دوران شاهنشاهی هخامنشیان، باغ های بسیار زیبای شاهی که در آنها شکارگاه ها، باغ ها و گل ها فراوان بودند به نام « پَییری دَیز» نامیده می شدند به چم « دژ فرو بسته» یا « گردونه (=محوطه) ی بسته ». این دژها در دید ایرانیان، زیباترین جاهای دنیا بودند و همه در آرزوی دیدن آنها و زندگی کردن در آنها بودند واین باغ ها را با وَهیشت، بهشتی که در اوستا و آگهی های آیینی آمده بود برابر می دانستند. ستایش این بهشت های زمینی از یک سوی به یونان راه یافت و واژه ی اوستایی « پَییری دَیز» به ریخت یونانی παράδεισος در آمد به چم « گردشگاه، باغ یا جای پُر درختی که در آن جانوارن گوناگون نگاهداری می شود.» و سپس به ریخت Paradisus به زبان لاتینی در آمد و در زبانهای اروپایی به ریخت Paradise در انگلیسی، Paradis در فرانسوی ، نروژی ، رومانیایی ، سویدی و دانمارکی ، ایتالیایی Paradiso، اسپانیایی و پورتگالی Paraíso، هلندی Paradijs ، آلمانی Paradies ، فنلاندی Paratiisi ، مجارستانی Paradicsom، تاگالوگ Paraiso ،کره ای 파라디 (=پالادیسو)، ژاپنی パラダイス (=پارادایسو) ، اِبری (=عبری) פרדס (=پاردِس) یا גַן עֶדֶן (=اَدَن) ، اَرَبی (=عربی) فردوس، اندونزیایی Firdus، پارسی نو بهشت با همان انگاشت (=خیال) ی که ایرانی ها از آن داشتند به چم« بهشت برین» راه یافت.
از سوی دیگر، همین واژه ی « پَییری دَیز» اوستایی در دوران پادشاهی ساسانیان (زبان پهلوی) به گونه پردیس در آمد و این پردیس های باغ های شاهی ساسانیان بودند که در آنها گونه های جانوران و درختان و گل ها و رودها و برکه های بزرگ و دریاچه ها وجود داشت و نگاره یکی از آنها که در زیر دامنه ی کوه بیستون گسترده شده بود در تاق بستان کنده کاری شده است. واژه ی «پردیس» که نماد زیباترین باغ های روی زمین بود و به ویژه در غرب ایران زمین، در مداین و در میان دشت های بارور میانرودان ( اروند رود و فرات) نمونه هایی از آن وجود داشت به سرزمین های اَربی راه یافت و به ریخت “فردوس” نموداری از باغ های آسمانی را در ذهن مردم پیدایی (جلوه گر) ساخت و واژه ی «پردیس» پهلوی این بار به گونه « فردوس» اَربی در آمد و به «باغ آسمانی» گفته شد.